فرا محتوا
فرا محتوا گسترده تر از تعاریفی است که افراد نسبت به محتوا دارند ، همین چند روز پیش یادداشتی در کانال بار کردم به عنوان فرا محتوا.
فرا محتوایی
محتوا جایی است برای انتقال پیاممان به همفکران و همهدفها و هممسیرها.
محتوا جایی است برای رهبری اندیشه هایمان.
محتوا بخشی از مزرعه ذهنی ماست که قابل دیدن است.
با محتوایمان به دیگران میگوییم که چه کسی هستیم.
محتوا هنری است برای بیان خودمان تا بتوانیم ارتباط ایجاد کنیم با خودمان.
محتوا میتواند بهترین سیگنال از طرف ما به دوستانمان باشد که در جستوجوی ما هستند تا در کنار هم گفتوگو کنیم و حس بهتری بگیریم.
محتوا مسیری است برای تغییرمان، برای رشدمان، برای یادگیریمان.
محتوا یعنی خودمان ناشر اطلاعاتی شویم که مخاطبانمان به آنها نیاز دارند، محتواهایی که برای آنها جذاب، ناب و جریان ساز یک رشد باشد.
محتوا جایی است برای جان دادن به محصولات، برای روایت داستانی که دارند.
فرا محتوا تعریف های متفاوت از محتواست که میتواند دیدگاه جدیدی در این زمینه باشد و شاید «جدید» هم کلمه مناسبی برای توصیف آن نباشد و باید گفت دیدگاه عمیق.
به تازگی گروهی تشکیل دادم به نام کافه کپی برای تولید کنندگان محتوا و اولین سوالم از آنها در نیاز سنجی تعریفی درباره واژه محتوا بود.
به نظر میرسد حالا بهتر میتوان فهمید که چرا محتوا آنطور که باید جدی گرفته نمیشود.
بعضی ها محتوا را جایی برای معرفی خودشان و یا محصولاتشان میدانند و بعضی هم فکر میکنند محتوا یعنی خودت را به در و دیوار زدن تا بازدید زیادی گرفته شود و مخاطبان جدید به شما اضافه شوند، نمی توان گفت محتوا هیچ کدام از این ها نیست اما چیزی که مشخص است نگاه سطحی به این موضوع است.
محتوا چالشی هر روزه
گاهی در مشاوره هایم پر تکرارترین سوال این است که چطور ایده های خلاقانه در محتوا داشته باشیم یا چطور متفاوت باشیم؟
خوب البته که سوالات خوبی هستند، باعث میشوند فکر کنیم به خلاقیت، متفاوت بودن. اما من برای آنها در چنته فرمولی شسته و رفته ندارم، و اگر کسی داشت به من هم خبر بده.
در عمل محتوا را چالشی هر روزه یافتم که به مرور در آن یاد میگیری که محتوا یعنی چه.
در فرای محتوا یافتم که هر روز باید یاد بگیرم تا بتوانم چیزی برای گفتن داشته باشم، پس آن را روشی برای یادگیری دانستم، برای بارور شدن و شکوفا شدن.
به طور مثال دانستم برای اینکه بتوانم در حوزه کپیرایتینگ محتوا مشاوره دهم باید آدم نگار خوبی شوم، چشمانم باید سنجیده بین شوند و قلمم هر روز باید بنویسد از هر چیزی که یاد گرفته است، از هر اندیشهای که در سرم شکل گرفته است، و باید بخوانم آن هم زیاد و عمیق.
در تولید محتوا هر روز با خودآگاهی از خودم روبه رو شدم، عمیق و عمیق تر خود را شکافتم و میشکافم، این خود نگاری چالش دیروز و فردا نیست، بلکه مروری هر روزه بر این است که میخواهم چه کسی باشم، چرا و چطور میتوانم انجامش دهم.
خودآگاهی، کشف بخشی از خودم است. و خودنگاری نوشتن بخشی از آنچه میکنم، میخواهم و دلیل انجامش است.
در فرای محتوا سخت کوشی و نگاه بلندمدت دو مکمل قدرت زا هستند: 1_بودن برای ادامه دادن و ادامه دادن و 2_نه دنبال نتیجه بودن.
تارگتی برای رسیدن رسم نکردم، به جایش تلاش کردم هر روز بهتر ببینم کجا هستم و اگر اشتباهی در کار است آن را اصلاح کنم، کمیت ها را نادیده گرفتم تا کیفیت ها رشد کنند.
ارزشهایی را سر لوحه مسیرم کردم، ارزش هایی که من را از چپ کردن در پیج های تولید محتوا حفظ کردند.
پیدا کردن الگو
الگویی را پیداکردم که مسیر من را پیشتر آغازیده و نتیجه های ارزشمندی خلق کرده وهدفش ، هدف من است.
او را دنبال کردم و رهبر فکری خودم قرار دادم نه اینکه بخواهم تکرار آن شوم بلکه یاد آورم باشد برای اینکه چه کسی هستم و چه میخواهم.
حالا زمانش رسیده است
حالا زمان آن رسیده تا تو لیستی از تعاریف فرای محتوای خود را بنویسی و جهان محتوای منحصر به خودت را خلق کنی، محتوایی که ارزش حرف زدن داشته باشد و بخشی از تو را به نمایش بگذارد.
محتوا برای من جایی برای رهبری اندیشه هایم هست و با آن بخشی از خودم را منتشر میکنم و دوست دارم با آدمهایی ارتباط بگیرم که ساعتها میتوانم با انها درباره هدف و مسیری مشترک حرف بزنیم: درباره تاثیر گذاری، درباره هنر طراحی محتوا، درباره ارتباط موثر، این ها کلید واژه هایی هستند که در محتواهایم به تکرار دیده می شوند و صدایم را به گوش مخاطبانم میرسانند و ان نگاهی نو به کپیرایتینگ است.
توهم گام اول را بردار و لیستی برای خودت بنویس:
کلید واژه هایت چیست؟ دوست داری کدام بخش از اندیشه هایت را رهبری کنی و محتوایی درباره آن منتشر کنی.
الگوهای تو چه چیزی و چه کسانی هستند؟
ارزشهایی که همیشه پای آنها هستی را بنویس، چه باید و نبایدی در راهی که پیش رو داری تعیین کردی؟
قدم اول در تولیدمحتوا، شناخت خویشتن است، کسی که خود را نشناسد نمیتواند با دیگران ارتباط موثری برقرار کند.
برای اینکه خودت را بشناسی پیشهاد میکنم درباره موارد زیر فکر کن و بنویس:
برداشتن گام اول در تولید محتوا بررسی وشناخت این موارد است:
- شناخت علائق و مهارتها.
- شناخت و تعریفی از شخصیت و فردیت و ذهنیت خودتان.
- شناخت ارزشها و بایدها و نبایدهایتان.
- تعریف شفاف از چیزی که میخواهید برای آن محتوا تولید کنید.
- هدفتان از تولیدمحتوا در حوزهای که میخواهید.
- مخاطبان محتوای شما چه کسانی هستند.
- میخواهید تولیدمحتوا چه نیازی از سازمان یا شما را برطرف کند.
چرا فکر کردن ونوشتن درباره این لیست مهم است؟
چون اکثر مواقع فرایند تولید محتوا و خلاقیت در آن کار سختی نیست بلکه نداشتن یک شناخت درست از خودمان که منبع اصلی در تولیدمحتوا هستیم، مشکل ساز است.
شناخت نیاز و هدفی که دارید به شما کمک میکند نقشه محتوایتان را بچینید.
ذهنیت وباورتان، پشتیبانی میشود در روزهای سخت تولیدمحتوا، زمانی که قضاوت میشوید، ناامید میشوید و شکست میخورید.
نتیجه
کتابها ومقالهها وآموزشهای زیادی هستند که درباره محتوا و قدرت آن حرف میزنند اما هیچ یک از ما شبیه هم از این محتواها برداشت
نمیکنیم.
زیبایی یادگیری به همین است که همه یک دریافت ندارند و این است که بعدها زمینه تفاوت هر فردی با فرد دیگر در تولیدمحتوا است،
هرچند تفاوت ها کوچک باشند اما نشان و اثر یک فرد خاص هستند.
فکر کردن، چیزی است که در تولیدمحتوا به آن نیاز داریم و سپس وارد بازی شدن، که نیاز به یک ذهنیت و فردیت و شخصیت سازنده دارد،
کسی که اهل اندیشیدن است سازندگی را هم میتواند تمرین کند.
پس تا زمانی که خودتان در تولیدمحتوا شیرجه نزنید و در آن دست و پا نزنید، شنا کردن یاد نمیگیرید و نمیتوانید دربارهی فنون شنا حرف بزنید و فقط به شنای دیگران نگاه میکنید. آن طرف طناب، عمیق ترین جا برای کسانی است که شنا را یاد گرفتند، آنجا خلوتتر از جای کم عمق است.
پس به عنوان کسی که تولید محتوا میکند و درباره هنر طراحیمحتوا، تحقیق و مطالعه دارد، پیشنهاد میدهم:
هرچه سریع تر تنی به آب بزن و خودت شنا کردن را یادبگیر و لیست فرامحتوای خودت را بنویس،
همانطور که من نوشتم و احتمالا باز هم بنویسم و بازهم خواهم نوشت.
نویسنده: اکرم سلطانی (کپیرایتر و مشاورمحتوا)
محتوای مرتبط




آخرین نظرات: