چگونه با پرسش‌گری موفق شوید؟

پرسش‌گری و موفقیت

کانال خانم «م خ» را نگاه می‌کنم. واژه‌ی «هوش‌مصنوعی» توجه‌ام را می‌رباید. متن را می‌خانم، انتهای آن نوشته است:
«مزیت رقابتی: کم‌ترین قیمت در سریع‌ترین زمان.»
گوشی را بر‌‌داشتم به زهرا زنگ زدم و درباره‌ی قیمت و متن فراخان گفتم. گفت: «ولش کن. چرا باید مثل اون قیمت بدی. این همه برای کپی‌رایتینگ زمان می‌ذاری، مگه الکیه شعار نوشتن یا سناریو تبلیغاتی.»

راست می‌گفت، کشکی‌کشکی نیست که شعار را به آب ببندی. باید فلسفه‌ی برند را بیرون کشید و درباره‌ی مخاطب‌ و رقبا تحلیل کرد.

پرسش‌گری

بگذارید کمی پوست‌کنده بگویم، دوره‌ی «غول چراغ جادو» گذشته است. بهتر است از خاب‌ خرگوشی بیدار شوید. هرچند اوضاع اینستا چیز دیگری می‌نماید. خانم روان‌شناس «پ ن» در سمینارش رو به شنوندگان زن با لباس عروس‌نما می‌ایستد و می‌گوید: «هر خونه‌ای که بحث و دعوا باشه، ثروت فرار می‌کنه.»
اگر پرسش‌گر باشید، می‌فهمید این حرف یاوه‌گویی است. بیشتر وقت‌ها پرسیدن به شما در هر زمینه‌ای کمک می‌کند تا موضوع را شفاف‌تر کنید و به درک بهتری برسید.

خلق تفکر پرسش‌گر 

اگر بخاهید پرسش‌گری را بیاغازید باید دست به ماجرا‌جویی بزنید.
بهترین ابزار برای ماجراجویی «حواس‌جمعی» در مشاهدات است.
این ماجراجویی می‌تواند از اتاق‌کارتان جوش بگیرد.

  • چطور ‌می‌توانم طراحی بهتری داشته باشم؟
    این سوال کلی است و در خودش خرده‌ سوال دارد.
  • تعریف طراحی بهتر چیست؟
  • رنگ‌ها چه تاثیری در طراحی می‌گذارند؟

می‌‌بینید چطور سوال زایش‌زا است. هرچه بیشتر بپرسید، تفکرتان فعال‌تر می‌شود‌.
این روش شما را به مشاهده‌ی سنجیده می‌کشاند. چیزه‍ایی را خاهید دید که پیش‌تر ناشناخته بودند.

تا به حال به این فکر کردید: چرا اولین راه‌حلی که به ذهنتان می‌رسد برای مزیت رقابتی «کاهش قیمت» است.

آیا این استراتژی سود‌آور است؟
به نظر می‌رسد پیش از هر کاری ابتدا باید خودتان را با پرسیدن به چالش بکشید. فکر کنید باز‌جوی خودتان هستید. هر‌ چه کمیت سوال‌ها بیشتر، بازدهی بهتر.

 

اسمش را می‌گذارد: «پیشنهاد رقابتی»

بعدش اولین کاری که می‌کند شکستن قیمت است. وقتی می‌بیند صرف نمی‌کند، کیفیت را می‌کاهد. تا مدتی مشتری‌ها برایش سر و دست می‌شکنند و زمانی که جایی ارزان‌تر می‌یابند، ترکش می‌کنند. فکر ‌می‌کند بازار خراب است. می‌کوشد درستش کند آن‌ هم با شکستن قیمت یا ترک حرفه‌اش.

چطور در ایران هیچ برندی در ذهن نمی‌ماند؟ چرا کوتاه‌مدت است عمر برندها؟ اصلن برندی هم وجود دارد؟
همه‌ چیز داریم اما ادعایش را نه. فرش ایرانی، زعفران درجه یک، هنر معماری، ادبیات.
اما کو، کجا نامی از برند‌های ایران است؟

چکش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاری اضافه نکنید

می‌دانید حتا اگر خلاقیت داشته باشید دلیل بر این نمی‌شود که شناخته شوید. برای دیده شدن پذیرش اجتماعی مهم است. باید شما را بشناسند، جذب شوند و وفادار بمانند. اشتباه نکن، همه را نمی‌گویم، شما برای همه نمی‌توانید باشید. اما نامتان می‌تواند همه‌گیر باشد. مگر همه بنز دارند؟ آیا نمی‌دانید بنز چیست؟ این چیزی است که می‌گویم.

قصه‌ی ژاپنی‌ها را شنیدید که چکش‌کاری اضافه نمی‌کنند. تفکر طراحی دارند. اشتباه می‌کنند اما می‌دانند مشکل از کجاست‌. کسانی که فقط چکش‌کاری می‌کنند هر میخی را کوبیدنی می‌بینند. دچار اشتباه که می‌شوند، نمی‌دانند مشکل چیست؟ برای همین راه‌حل‌هایشان جواب اساسی نمی‌دهد.

تفکر طراحی نیاز به زمان دارد. باید وقت بگذارید، کاوش‌گر باشید و پرسش‌گری کنید.
به‌ گفته‌ی ولتر: «افراد را از روی پرسش‌هایشان قضاوت کنید، نه پاسخ‌هایشان.»

همه چیز را می‌خاهند سریع کنند، نامش را می‌گذارند: زود‌پزی، فست‌فودی.
فکر را مگر می‌شود فوری پخت. نه اینکه آن‌طرفی‌ها این‌طور نیستند اما حداقل چند‌تایی برند دوام‌دار و دیرنده دارند.

خلاق‌‌ساز

پرسش‌گری پایه‌ی نوجویی است.
چرا نو‌جویی؟ زیرا با پرسش کلماتی مانند «چرا یا چگونه، به چه روشی، چه‌ چیزی، کجا» موقعیت کنونی را به چالش می‌کشید.

خانم «م. خ» می‌تواند در طراحی متن فرا‌خان با سوالات بیا‌غازد: آیا کاهش قیمت مزیت رقابتی پایداری است؟
تعریف مزیت رقابتی چیست؟
رقبایم چه‌کار می‌کنند؟

سوال و سوال کنید تا به عمیق‌ترین سطح کارتان برسید. پرسش‌‌گری خلاق‌ساز است.

داستان نیوتن و درخت سیب را شنیدید؟

قطعن، این یکی از داستان‌های فراگیر در جهان است. روایت‌های مختلفی از این داستان وجود دارد اما همه‌ی آن‌ها به نقطه‌ی مشترکی می‌رسند، «کشف نیروی گرانشی».

نیوتن روزی در باغش یا در زیر درخت سیب می‌اندیشد:
چرا سیب‌ها زمان افتادن از درخت مستقیم به سمت زمین می‌آیند؟
چرا افقی، رو به آسمان یا چرخشی حرکت نمی‌کنند؟

پرسیدن از نیوتن نابغه ساخت.

پیشنهاداتی که به موفقیت می‌انجامد:

پرسیدن را به عادت بدل کنید. دان هاوس می‌گوید: «سازمان‌های موفق انجام کارهایی را به عادت تبدیل می‌کنند که دیگران تمایلی به انجام داد‌ن‌شان ندارند، یا وقت نمی‌کنند انجام ‌دهند.»

شاهین کلانتری مدرس «مدرسه نویسندگی» می‌گوید: فایلی باز کنید به نام «۷پرسش» و روزانه ۷ سوال در آن بنویسید.

سعی کنید سوالات باز بیشتر بنویسید، که جوابش، تنها بله و خیر نیست.
هر سوال را به سوالات جزئی‌تر بدل کنید.
کوچ خودتان شوید.
به مسائل اطرفتان مانند کار‌اگاه بنگرید.
به اولین راه‌حل قانع نشوید.
در برابر موانع‌ ذهنی خیشتن‌داری کنید.

روی قطعی بودن آنچه می‌دانید، پافشاری نکنید. همان‌گونه که نویسنده‌ی آمریکایی، مارک‌ تواین می‌گوید: «آنچه نمی‌دانید، شما را به مشکل نمی‌اندازد، بلکه آنچه که مطمئنید می‌دانید، اما در‌ واقع این‌گونه نیست درد‌سر درست می‌کند.»
در پرسیدن قناعت نکنید تا جایی این کار را ادامه دهید که شما را به «اصل ماجرا» نزدیک‌تر کند.
تفکر پرسش‌گر، یافتن روش‌های نوین و دیدن فرصت‌های تازه است و شما را در هر زمینه‌ای موفق‌تر می‌کند.
اگر شما می‌خاهید برند ماندگارتری شوید یا کمپین موفقی طراحی کنید، باید و باید خودتان را دعوت به مکاشفه‌گری با سوال کنید.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط